وقتی بدن بیشتر از مغز می‌فهمد!

بدن شما چیزهایی را می‌داند که خودتان نمی‌دانید.

  • بسیاری از دانش‌های عملی ما به‌صورت ناخودآگاه و از طریق یادگیری ضمنی کسب می‌شوند.
  • بخشی از این یادگیری در ساختارهایی مانند مخچه و عقده‌های قاعده‌ای مغز رخ می‌دهد.
  • اما شواهد فزاینده‌ای نشان می‌دهد که بخش قابل‌توجهی از یادگیری ناخودآگاه در سلول‌های بدن ما اتفاق می‌افتد.
  • این سلول‌ها شامل نورون‌های نخاع، گانگلیون‌های محیطی، سلول‌های سیستم ایمنی و حتی میکروارگانیسم‌های روده‌ای هستند.

همه‌ی ما فیزیک‌دانان آشپزخانه‌ای هستیم

چه زمانی یاد گرفتید که می‌شود یک خرده‌نان را از روی پیشخوان آشپزخانه با فشردن نوک انگشت برداشت؟ یا اینکه لیس زدن انگشت، ورق زدن کتاب را آسان‌تر می‌کند؟ یا اینکه فوت کردن روی سوپ آن را سریع‌تر خنک می‌کند؟

احتمالاً نه به یاد می‌آورید کسی این‌ها را به شما آموزش داده باشد و نه می‌توانید اولین باری که خودتان به این نتیجه رسیدید را به خاطر بیاورید. شما به نوعی—خب، فقط می‌دانید. همان‌طور که می‌دانید:

  1. خیس کردن یک پارچه، تمیز کردن شکر یا نمک ریخته‌شده را آسان‌تر می‌کند
  2. فلز در فضای داخلی از چوب خنک‌تر به نظر می‌رسد، اما زیر آفتاب داغ‌تر است
  3. باز کردن در از فاصله‌ی دورتری نسبت به لولا راحت‌تر انجام می‌شود
  4. فشار دادن در با شانه آسان‌تر از هل دادن آن با دست‌هاست
  5. کشیدن یک جعبه‌ی مقوایی سنگین روی کف چوبی، آسان‌تر از بلند کردن آن است
  6. بالا رفتن از سربالایی با کمی خم شدن به جلو آسان‌تر می‌شود
  7. پوشاندن غذا باعث ماندگاری بیشتر آن می‌شود
  8. هم زدن شکر در نوشیدنی باعث حل شدن سریع‌تر آن می‌شود
  9. برداشتن قدم‌های کوتاه‌تر روی یخ و خم کردن زانوها ایمنی را افزایش می‌دهد

ما اینجا در مورد روان‌شناسی صحبت می‌کنیم، نه فیزیک، بنابراین توضیحات علمی این مثال‌ها از «فیزیک عامیانه» را در پیوست آورده‌ام. آنچه در روان‌شناسی مهم‌تر است، دو پرسش اساسی است:

  1. این دانش عملی را از کجا یاد گرفته‌اید؟
  2. و چرا هیچ خاطره‌ای از یادگیری آن ندارید؟

جایی که چیزی را آموختید، بی‌آنکه بدانید آن را آموخته‌اید

تصویر پزشکی از بدن انسان

من دقیقاً یادم نیست که چگونه خواندن یا ریاضی را یاد گرفتم، اما می‌دانم که این مهارت‌ها را در مدرسه آموختم. تصویرهایی محو از تخته‌سیاه‌هایی در ذهنم دارم که بالای آن‌ها حروف الفبا و اعداد نوشته شده بودند. به یاد دارم آزمون‌هایی برای جمع، تفریق، ضرب، تقسیم و جبر دادم—هرچند دقیق نمی‌دانم کجا و کی. اما دست‌کم می‌دانم که به‌طور کلی آن دانش از کجا آمده است.

اما در مورد فیزیک عامیانه این‌طور نیست. این دانش عملی انگار همیشه با من بوده، در حالی که واقعاً چنین نبوده. من آن را از طریق تجربه‌ی مستقیم یا یادگیری از طریق تقلید کسب کرده‌ام—بدون اینکه حتی متوجه فرآیند یادگیری باشم. این همان چیزی است که به آن «حافظه‌ی ضمنی» می‌گویند.

جالب اینجاست که برخلاف تصور رایج، برای یادگیری الزاماً نیازی به توجه آگاهانه نداریم. در حالی که تمرکز آگاهانه می‌تواند سرعت یادگیری را افزایش دهد، مثال‌های فیزیک عامیانه نشان می‌دهند که یادگیری بدون توجه نیز امکان‌پذیر است.

کودکان نوپا کاشفانی تمام‌عیارند؛ آن‌ها به طور غریزی همه‌چیز را لمس می‌کنند، حرکت می‌کنند و بسیاری از اشیاء را در دهان‌شان می‌گذارند. از همین رو، بسیاری از حافظه‌های ضمنی ما در دوره‌ای شکل می‌گیرند که مغز هنوز در حال رشد و اتصال‌سازی است—فرایندی که تا حدود ۲۵ سالگی ادامه دارد.

نکته‌ی جالب‌تر آنکه، ساختارهای مغزی ابتدایی‌تری مانند مخچه و عقده‌های قاعده‌ای—که خیلی زود در نوزادی رشد می‌کنند—نقش مهمی در شکل‌گیری حافظه‌ی ضمنی دارند. این در تضاد با نقش هیپوکامپ و قشر مخ است، که مسئول ایجاد حافظه‌های آشکار و آگاهانه‌اند.

و این، به‌وضوح توضیح می‌دهد چرا چیزی از فرآیند یادگیری این دانش‌ها را به یاد نمی‌آورید: عقده‌های قاعده‌ای و مخچه بدون آگاهی شما—and خیلی سریع—کار خود را انجام می‌دهند.

نیاز به سرعت

برخی از عصب‌شناسان معتقدند یکی از دلایلی که خاطرات ضمنی (implicit memories) مراکز حرکتی ابتدایی مغز مانند مخچه و عقده‌های قاعده‌ای را به شدت درگیر می‌کنند، این است که دانش ضمنی—بر خلاف دانش آشکار (declarative knowledge)—اغلب نیازمند واکنش سریع است. مراکز حرکتی‌ای که در حافظه ضمنی نقش دارند، قادرند بدون درگیری آگاهانه ذهن، واکنش‌هایی سریع و بی‌درنگ را فعال کنند.

بیایید به آن دیالوگ کلیشه‌ای در فیلم‌های ماجراجویی در جنگل فکر کنیم: «اینجا خیلی ساکته… زیادی ساکت!» این جمله معمولاً نشانگر این است که سکوت غیرطبیعی می‌تواند هشداری برای نزدیک بودن خطر باشد—و خطر، به واکنشی سریع نیاز دارد.

شاید بیشتر شما پا به جنگل‌های خطرناک نگذارید، اما تقریباً همه‌تان وقتی سکوتی ناگهانی از پشت سرتان احساس می‌کنید، ناخودآگاه برمی‌گردید و نگاه می‌کنید. چرا؟ چون یاد گرفته‌اید وقتی کسی به آرامی از پشت به شما نزدیک می‌شود، صدای محیط اطراف (مثل صدای خیابان یا گفت‌وگو) به‌طور غیرعادی کاهش می‌یابد. این «سایه‌ی صوتی» که توسط جسم آن فرد ایجاد می‌شود، به واسطه‌ی حافظه‌ی ضمنی‌تان به شما هشدار می‌دهد—و اگر این سایه‌ی صوتی ثابت بماند یا شدیدتر شود، مغز شما تشخیص می‌دهد که احتمال تعقیب وجود دارد. و چنین موقعیتی، واکنشی فوری را می‌طلبد.

اصلاً همین موضوع در کارهای روزمره هم به‌کار می‌آید—اینکه مجبور نیستید برای پاک کردن میز آشپزخانه، خوردن سوپ یا راه رفتن روی یخ، فکر و تحلیل کنید، آیا حس خوبی نیست؟

ذخیره‌ی حافظه در بدن

تحقیقات جدید نشان می‌دهند که مراکز حرکتی مثل مخچه و عقده‌های قاعده‌ای تنها بخش‌هایی نیستند که حافظه‌های ضمنی را در خود ذخیره می‌کنند؛ حافظه‌هایی که در تصمیم‌گیری‌ها و واکنش‌های سریع ما نقش دارند.

دستگاه عصبی روده‌ای (که به آن مغز دوم هم می‌گویند) و شبکه‌ی عصبی قلب، تغییراتی در عملکرد خود نشان می‌دهند که شبیه فرآیند یادگیری هستند—و این تغییرات، از طریق مسیرهای حسی درونی (interoception) که آگاهی بدنی ما را شکل می‌دهند، از طریق عصب واگ و سایر مسیرها، در تصمیم‌گیری‌های ناخودآگاه تأثیرگذارند.

نورون‌های نخاعی و سیستم عصبی محیطی (PNS) نیز خارج از قلب و روده، ویژگی‌های انعطاف‌پذیری و یادگیری از خود نشان می‌دهند—که این نیز بر رفتارهای ناخودآگاه ما تأثیر می‌گذارد.

حتی سیستم ایمنی بدن نیز توان یادگیری دارد: شواهد رو‌به‌رشدی نشان می‌دهند که ما به‌طور ناخودآگاه از فعالیت‌های سیستم ایمنی‌مان باخبریم، چرا که این سیستم از طریق پیام‌رسان‌هایی چون سایتوکاین‌ها و نوروترنسمیترها با سیستم عصبی در ارتباط است.

در نهایت، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد ما ناخودآگاه از تغییرات در میکروبیوم روده‌مان—یعنی ترکیب و فعالیت موجودات ریز روده‌ای—آگاه هستیم. این آگاهی هم از طریق مسیرهای درونی‌حسی و هم از طریق سیگنال‌های شیمیایی ارسال‌شده از روده به مغز برقرار می‌شود.

با کنار هم گذاشتن تمام این شواهد، می‌توان با اطمینان گفت که فقط بخشی از آنچه “شهود” می‌نامیم در مغزمان قرار دارد؛ بخش قابل‌توجهی از آن، به‌طور واقعی و فیزیکی، در بدن‌مان جای گرفته است.

اما نیازی نیست صرفاً به حرف من تکیه کنید—همان‌طور که با نوک انگشتان‌تان خرده‌نان را از روی میز برمی‌دارید، این را هم در دل‌تان می‌دانید… و شاید حتی در روده‌تان.

سال‌هاست با علاقه خاصی، جدیدترین نوآوری‌های حوزه تکنولوژی رو دنبال میکنم و امسال به طور جدی شروع به نوشتن کردم. هدفم اینه اطلاعات بروز و کاربردی از آخرین نوآوری‌ها و محصولات تکنولوژی رو بهتون ارائه بدم.

دیدگاهتان را بنویسید